خاطرات منوعباسورکسانا

فاطمه ام درفکرآینده ام

آشناشدن باعشقم

1398/4/8 20:12
نویسنده : فاطمه افشار
142 بازدید
اشتراک گذاری

اگه بخوام ازروزاولم بگم خیلی طولانی میشه متنم اینکه خودمم نفهمیدم چطورباعباس اشناشدم فقط میدونم خداسرراهم گزاشت بخاطراینکه افسرده نشم بعدازدوستی بافرشته نامردهمکلاسی چندین سالم که چندسال تمام باهاش دوست بودم وخیلیم واسش خرج کردم اونقدربهش اعتمادکرده بودم که تمام خاطراتموواسش تعریف میکردم ازمشکلات خونم گرفته تامریضی هایم اماحیف که قدرموندونست واخرم بابیخبری ولم کردانگارعباس بایددرست بعدازول کردن اون خانم پیدامیشدچون تاوقتیکه فرشته بودخبری ازعباس نبوداماوقتیکه فهمیدم واسه همیشه ولم کرده ورفته بیخبرازمن ازدواج کرده اونوقت بودکه عباسم پیداشدخداروصدبارشکرکردم هزارمرتبه دعاخوندم بخاطراشنایی باعباس جانم چون عباس بودکه باعث شدازافسردگی وافسرده شدن نجات پیداکنم😘

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
9 تیر 98 12:23
انشالله که خوشبخت بشید 
فاطمه افشار
پاسخ
مرسی ممنون