آشناشدن باعشقم
اگه بخوام ازروزاولم بگم خیلی طولانی میشه متنم اینکه خودمم نفهمیدم چطورباعباس اشناشدم فقط میدونم خداسرراهم گزاشت بخاطراینکه افسرده نشم بعدازدوستی بافرشته نامردهمکلاسی چندین سالم که چندسال تمام باهاش دوست بودم وخیلیم واسش خرج کردم اونقدربهش اعتمادکرده بودم که تمام خاطراتموواسش تعریف میکردم ازمشکلات خونم گرفته تامریضی هایم اماحیف که قدرموندونست واخرم بابیخبری ولم کردانگارعباس بایددرست بعدازول کردن اون خانم پیدامیشدچون تاوقتیکه فرشته بودخبری ازعباس نبوداماوقتیکه فهمیدم واسه همیشه ولم کرده ورفته بیخبرازمن ازدواج کرده اونوقت بودکه عباسم پیداشدخداروصدبارشکرکردم هزارمرتبه دعاخوندم بخاطراشنایی باعباس جانم چون عباس بودکه باعث شدازافسردگی وافسرده شدن نجات پیداکنم😘
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی